سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کارهای جدید زهرا در 10 ماهگی

 

زهرا خانم هر روز پیشرفتهای جدیدی در رفتار و حرکاتش دیده می شه. بعنوان نمونه دیشب که بداخلاقی می کرد بردیمش امامزاده پنج تن تو لویزان. رفتار جدیدش این بود که وقتی بردمش و گذاشتمش زمین یا کنار ضریح، اول چند ثانیه خودش به اختیار خودش کمی دور می شد یا با یه بچه بازی می کرد ولی بعد از اون چند ثانیه می زد زیر گریه. باوجودی که می دونست من اونجام اما بدون اینکه بگرده دنبال من یا صدام کنه شروع می کرد به گریه کردن. (*) رفتار جدیدش به تحرک و توان حرکتی اش بر می گرده که هر روز بیشتر و بیشتر میشه. مثلا بعد از چند روز تلاش دیروز موفق شد از تخت خواب بیاد بالا. جالب اینه که هنوز نمی تونه برگرده پایین.

یه شاهکار دیگه ی خانم :  ما جلوی شومینه رو از یکی دوماه پیش یه پشتی گذاشتیم که نره سراغ صدفهایی که کف شومینه بود. می رفت و اونا را بر می داشت میذاشت دهنش. حالا جالبیش اینه که از چند روز پیش موفق شده که از پشتی بره بالا. نمونه اش دیشب بود که موفق شدیم با کمک عمو حمیدش ازش عکس بگیریم. البته صحنه های وحشتناک تری هم داشته ولی خوب فعلا این صحنه رو تونستیم شکار کنیم. همونطور که تو این صحنه می بینید این کارش خیلی خطرناکه و ممکنه از جلو بیفته تو شومینه و از عقب بیفته و سرش بخوره تو میز زیر تلویزیونی. همونطور که می بینید بین زیرتلویزیونی و زیرتلفنی هم یه بالشت دیگه گذاشتیم که خانم نره اونجا ولی دیگه الان این چیزا بی فایده است.

 

بالارفتن از پشتی

 

یک نمونه دیگه از کارهایی که از چشم عکاسان مخفی نماند بر می گشت به تلاش مذبوحانه اون برای رسیدن به لپ تاپ و وسایل همراش. در حالی که عمو حمیدش به خیال خام خودش می خواست با قراردادن میز جلوی لپ تاپش مانع دستبرد زهرا بشه، او ناامید نشد و تلاش کرد تا به هدف خودش برسه. تصاویری که در ادامه می آید خود گویای بقیه ماجراست.

رسیدن به هدف ...

رسیدن به مقصد

 

برگشت پس از تلاش برای رسیدن به مقصد

تلاش برای برگشت

 

اینجاست که شاعر میگه: به هر در می شوی داخل،    نگه کن راه بیرون آمدن را

به هر در می شوی داخل،    نگه کن راه بیرون آمدن را

 

و سرانجام ..... موفقیت!

موفقیت 

 

این همه تلاش برای این بود....

تلاش برای رسیدن به این بود ...

 

---------------------------------------------------------------------------

پانوشت

(*) اگه ما اینجوری از دوری امام زمان (عج) گریه می کردیم، آیا دلسوزی ایشون کمتر از یک پدر بود؟



مطلب بعدی : زهرا یک ساله شد!        مطلب قبلی : اولین زیارت امام رضا (ع) زهرا